... من هدایت شدم خدا شاهد/بار کج هم به منزلش گاهی

اولین سحری سال ۹۸

۱۷
ارديبهشت

خیلی عهدها کردم...

خیلی تصمیما گرفتم...

به قول مشاورم، باید سعی کنم ۴ماهی یکبار  آپدیت شم تا سیر قهقرایی پیدا نکنم، تا خمود نشم، تا دست نکشم از اهدافم، اگه آپدیت نکنم، اهمیتشونو از دست میدن و به کسالت قبل برمیگردم، هر مرحله از زندگی که رسیدم، واسه ۴ماه آینده برنامه جدیدی داشته باشم.

خدایا در همین شب ماه مبارک رمضان قسمت میدم که کمکم کنی، من خیلی کارها دارم که با کمک تو میخوام انجامشون بدم، حمایتتو ازم برندار، همونطور که کمکم کردی حالم نسبت به دو ماه و نیم پیش عالی شده، هر چند با مسئله ای که خیلی زجرم داد ولی بازم ممنون ازت پس مثل همیشه میگم، خدا بهتر از هر کس میداند که چه چیز به تو شادی واقعی میبخشد...

  • ۰ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۴:۳۸
  • ۴۵ نمایش
  • فیوچر تیچر

دو قطبی

۲۷
اسفند

نمی دونم دو قطبی ام، مریضم، جوگیرم، نمیدونم والا فقط میدونم یهویی تصمیمات عجیب غریب می گیرم و تا چند روز انجامش میدم و بعدش یهو کامل حسش میییییره :\\\\\

میدونین یعنی اینجوریه که تصمیم می گیرم عوض شم و این تصمیم همه ی ابعاد زندگیمو در بر میگره، اخلاق، رفتار، منش، درس، دانشگاه، و... و تا چند روز یادمه و عملیش می کنم . یه چیزی که این بین هست اینه که میون همه ی تصمیمام یکیشون از همه وقت گیر تر و سخت تر و خلاصه کلی تر دیگه هست، هر وقت اونو انجام دادم یعنی ورود پیدا کردم به ورطه ی با اراده ها :)))

الانم که دارم وبمو به روز میکنم از اون ایامی هست که تصمیم به تعویض خودم گرفتم و توی این هفته، سخت ترینش برام نماز سر وقت و مرتب کردن هارد دو ترایی بسیار نامنظمم بود و چون اون دوتا عملی شد، اهداف کوچیکترم مثل آپدیت وبلاگ و خاطره ی روزانه و رژیم آب و ... دارن کنارش عملی میشن

حالا کافیه یه روز از یه چیزی عقب بیوفتم، تمووووم انگار که کل عهد و پیمانام شکسته ولی خب ایندفعه سعی میکنم با یه لغزش کنار نکشم پس...

 خدایا کمکم کن که تا تو نخوایی خواستن برای من معنی پیدا نمیکنه دوستت دارم همیشگی ترینم...

به قول یه رفیق قدیمی، امضا : یک دائم الدوقطبی :))

  • ۰ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۰۷
  • ۵۱ نمایش
  • فیوچر تیچر

توی این بیست سالی که از خدا عمر گرفتم هیچ‌وقت اینقدر تو‌ذوقم‌ نخورده بود و خفت نکشیده بودم، حقیر نشده بودم، غرورم له نشده بود، لعنت بر انتخاب اشتباهم، لعنت بر من...

شدم‌مثل دوره ی راهنماییم که اشکم دم مشکم بود و هر چیزی میشد سریع گریم میگرفت و‌کنترلش کاملا از عهده ی خودم خارج شده بود، شدم دقیقا همون شکلی، کافیه یه چیزی بر وفق مرادم‌نباشه و یه ذره بالا پایین شه، تموووم...

چقدر بهم گفتن فقط این چهار سال  نیست، یک‌عمره، کاش گوش داده بودم‌، کاش...

خدام و‌مامان و بابام شدن مرحم دردام، خدا رو شکر میکنم که توی این روزام دارمشون، اگه نبودن من همون هفته قبل مرده بودم...

داداش کوچیکم...عاخ که نگم ازش ... اشکمو میبینه و چون غرور داره پا به پام گریه نمیکنه ولی داره منفحر میشه و از هر راهی سعی داره خوشحالم کنه

الهی من فدای همشون بشم که همش ناراحتشون میکنم...

 لعنت بر انتخاب اشتباهم، لعنت بر من...

  • ۰ نظر
  • ۱۲ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۱۲
  • ۶۴ نمایش
  • فیوچر تیچر

بی حالم

بی حسم

خسته ام

خوابم میاد :\\\\

لیست کارایی که دارم رو زیر و رو میکنم و میبینم اندازه یک ماه کامل وقتم پره ولی حسش نیست، میفهمی چی میگم؟؟

دقیقا کدوم یکی دلیل این حال و روزه؟


  • ۰ نظر
  • ۲۶ مهر ۹۷ ، ۱۷:۲۲
  • ۶۶ نمایش
  • فیوچر تیچر

یه چند وقتیه خدا رو شکر بهترم

از اون روزی که عهد کردم عوض بشم خدا نذاشت که عهدمو بشکنم..

آره، خدا  نذاشت وگرنه من آدم متعهد و محکمی نیستم و سریع عقب میکشم

دست خدا بود یا هر چیز دیگه ای بالاخره داره نجاتم میده من یک قدم برداشتم و خدا ده قدم برداشت 

امروز صبح پاشدم که برای نماز برم حرم

وقتی برمیگشتم هوا ابری بود و چن دیقه بعد که رسیدم‌خوابگاه بارون گرفت

چه نشونه ای بهتر از این...

پی نوشت: خداوند بهتر از هر کس میداند چه چیز به تو شادی واقعی میبخشد...

  • ۰ نظر
  • ۱۲ مهر ۹۷ ، ۱۷:۰۶
  • ۷۴ نمایش
  • فیوچر تیچر

دلم میخواد عوض شم ...

تصمیم گرفتم یه وبلاگ بزنم و بنویسم

از همه چی

تصمیمات مهم زندگیم

روزمرگی هام

روزمردگی هام

اتفاقات کوچیک و بزرگ

خاطراتم

و

و

و

...

امیدوارم نرسه روزی که دیگه برای دل خودم نمینویسم ... :)

پس به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم...

  • ۰ نظر
  • ۱۶ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۲۸
  • ۱۰۲ نمایش
  • فیوچر تیچر